خیانت

ساخت وبلاگ

قدیما از اینکه ادمی با یکی تو رابطه بود و به کسی نمیگفت متنفر بودم شایدم اونا رو قضاوت میکردم

این روزا نمیدونم چی ام تو رابطه ام نیستم خوبم بدم و هرچی هستم تو برزخم

با ادمای جدید اشنا میشم که میدونم موندگار نیستن میدونم نمیخوامشون اینو مطمئنم که ابنو از زندگی نمیخوام هرجند میگم ادما رو نمیشه از جندبار دیدن قضاوت کرد

حس میکنم به خودم خیانت میکنم که برای یه لحظه بیرون بودن خودم و اذیت میکنم این ادم هیچیش ایده ال تو نیست و قرار نیست برای دلخوشی تو کاری کنه پس اینجا چه غلطی میکنی؟به خودت میگی ایرادی نداره تنها میمونم من مرد تنهای شبم ولی از اونور کارایی میکنی که اصلا شبیه حرفات نیست

امروز که داشتم کتاب قوانین وراثت و میخوندم دیدم من چقدر به خودم ظلم کردم گور پدر اکرم و محمدی و بابا و امثالهم تو تنها کسی هستی که به خودش صدمه زده دختر

تو خواستی اینجا باشی فاطمه تو خواستی تو اونی هستی که انتخاب کرد

همیشه وقتی نوشته هات و میخونم داری میگی از این وضعیت خسته ای

خب به نظر نمیاد واقعا خسته باشی اینو دارم در استانه سال 1402 مینویسم 5 سال گذشته و من هنوز همون ادمم

نمیگم بدم یا خوب

میگم اگه ناراضی هستی خوب یه تکونی به خودت بده

فردا تولدمه...
ما را در سایت فردا تولدمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : afrabontanha بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 15:45